هو


یکی از مشایخ ، به این فقیر پیغام فرستاده ، و اظهار احوال خود نموده ، که فناء و محویت به جایی رسیده است که به هر چه نظر می کنم ، هیچ نمی یابم. آسمان و زمین را نگاه می کنم، نمی یابم و عرش و کرسی را نیز نمی یابم ، و خود را که ملاحظه می کنم ، هیچ نمی یابم، و پیش کسی که می روم ، او را نیز نمی یابم.


فقیر در جواب او نوشتم که این احوال از تلوینات* قلب است و قلب زینه [پله] اول است از این راه. صاحب این احوال ، ربعی از مقام قلب طی کرده است. سه حصه [مرتبه] دیگر از قلب ، او را طی باید کرد. بعد از آن به زینه دوم که عبارت از روح است ، عروج باید نمود. الی ما شاء الله تعالی.


مکتوبات ربانی دفتر اول مکتوب ۲۶۴


پ ، ن:


*جرجانی می نویسد که تلوین گردیدن بنده است در احوال ؛ صاحب نفایس الفنون می نویسد تلوین اشارت است به تقلب قلب میان کشف و احتجاب به سبب تناوب و تعاقب غیبت صفات و ظهور آن ، مادام که شخص از حد صفات نفس عبور نکرده باشد و به عالم صفات قلب نرسیده او را صاحب تلوین نگویند ، چه تلوین به جهت تعاقب احوال مختلف بود و مقید صفات نفس را صاحب حال نخوانند و ارباب کشف ذات از حد تلوین گذشته باشند و بمقام تمکین رسیده.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها